دانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X2320140522Distribution and origin of heavy metals (Ni, Co, Mn, Ti, V) in bed sediments of the Zarivar Lakeبررسی پراکندگی و منشأ فلزات سنگین (Ni, Co, Mn, Ti, V) در رسوبات بستر دریاچه زریوار111872FAبهروزرفیعیگروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان0000-0002-5384-7462فروزانحسین پناهیگروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدانعلیشکیبا آزادسازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، مدیریت زمینشناسی دریاییمجیدصادقی فرگروه آمار، دانشگاه بوعلیسینا، همدانJournal Article20130504Zarivar Lake, located west of Marivan city, Kurdistan Province, is an important freshwater lake in Iran. This study determined the concentration, origin, and distribution of heavy metals (Ni, Co, Mn, Ti, and V) in Zarivar Lake bed sediments. The sediment samples were collected from 31 stations. Cluster and Pearson correlation analyses were used to evaluate the relation between metals and physicochemical parameters of the samples. Ni, V, Co, and Ti were strongly correlated with each other and were negatively correlated with Mn. A distribution map of the metals was drawn using the ARC GIS 9.2 software. Results showed that metal concentrations were low and sediments were not contaminated by Ni, Co, Mn, Ti, and V. The presence of metals in bed sediments is controlled by local geological units. The mean variation in metal concentrations was Ti > Mn > V > Ni > Co. The results of the geoaccumulation index (Igeo) showed that the samples were practically not polluted by these five metals. The source of Mn appears to be different from the other studied metals. Enrichment factors for these five elements were lower than pollution limits, which indicated low enrichment. The pollution index showed moderately polluted sediments with regards to Ni, Ti, Co, and V, and unpolluted sediments with regards to Mn, which showed the human impact on the concentration of these metals. دریاچه تالابی زریوار یکی از زیست بومهای مهم آبی ایران میباشد که در غرب ایران و در استان کردستان واقع شده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی رسوبات بستر دریاچه زریوار جهت تعیین غلظت عناصر سنگین (Ni وCo, Mn, Ti, V) منشأ و پراکندگی عناصر میباشد. به این منظور نمونههای رسوب از 31 ایستگاه جمعآوری شدند. فلزات نیکل، وانادیم، منگنز، تیتانیم و کبالت در رسوبات توسط دستگاه ICP-OES اندازهگیری شدند. برای تعیین ارتباط بین عناصر و پارامترهای فیزیکوشیمیایی نمونهها از روشهای آنالیز خوشهای و همبستگی پیرسون استفاده شد. عناصر نیکل، وانادیم، کبالت و تیتانیم دارای همبستگی بالایی با یکدیگر هستند و با منگنز همبستگی منفی دارند. همچنین نقشه پراکندگی 5 فلز سنگین نیکل، وانادیم، منگنز، تیتانیم و کبالت در محدوده مورد مطالعه با استفاده از نرمافزار ARC GIS 9.2 ترسیم شده است. نتایج نشان میدهد غلظت عناصر سنگین کم بوده و رسوبات توسط Ni, Co, Mn, Ti, V آلـوده نشدهاند. حضور این فلزات در رسوبات بستر دریاچه زریوار توسط واحدهای زمینشناسی منطقه کنترل میشود. تغییرات میانگین غلظت عناصر کل ایستگاهها، به ترتیب Ti > Mn > V > Ni > Co تعیین گردید. نتایج شاخص زمین انباشت (I<sub>geo</sub>) نشان میدهد که نمونهها نسبت به این 5 عنصر عملاً غیرآلوده میباشند. به نظر میرسد عنصر منگنز دارای منشأ متفاوتی نسبت به سایر فلزات مورد مطالعه باشد. نتایج فاکتور غنیشدگی برای این 5 عنصر پایینتر از حد آلودگی بوده و غنیشدگی کمی را نشان میدهد. نتایج ضریب آلودگی نشان دهنده آلودگی متوسط رسوبات نسبت به عناصر نیکل، کبالت، وانادیم و تیتانیم و عدم آلودگی نسبت به عنصر منگنز بوده که نشاندهنده تأثیر عوامل انسانی بر غلظت این فلزات میباشد.https://psj.basu.ac.ir/article_872_1207a4715c5372064094428c819738dc.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X2320140522Identification of pore types and their related reservoir characteristics in the Asmari Formation, one of the Soughtwestern Iranian oilfieldشناسایی انواع منافذ و خواص مخزنی مرتبط با آن ها در سازند آسماری، یکی از میادین نفتی جنوب غرب ایران1229873FAسجادقره چلودانشگاه تهران، پردیس علوم، گروه زمینشناسیعبدالحسینامینیدانشگاه تهران، پردیس علوم، گروه زمینشناسیعلیکدخداییگروه زمینشناسی، دانشگاه تبریزوحیدفرجپورکارشناس شرکت نفت مناطق مرکزی ایرانJournal Article20130923Pore type distribution in reservoir rocks is the main factor controlling fluid flow in porous media. Therefore, determination of pore types in reservoir rocks leads to better prediction of the number of wells to be drilled in the field and to improved forecasts of recoverable hydrocarbon. Hydrocarbon reservoirs, especially carbonate rocks, have complex pore types and sizes. In this study, pore types of the Asmari formation are recognized with log data and are validated by core data. For determination of pore types from log data, a velocity deviation log method was used. Based on velocity deviation log and elastic properties, pore types were classified into three classes (positive, zero, and negative) and eight subclasses. They include intraparticle (intrafossil), moldic or vuggy, microporosity, interparticle, intercrystalline, intergranular, shale microporosity, and fracture porosities. In this field both carbonate and clastic intervals had high potential for production. To determine reservoir quality, hydraulic flow units along with their pore type’s spectrum were investigated. For this purpose, flow units were determined with the flow zone index method. Results of this study led to the determination of three flow units in the carbonate section, with two flow units in the clastic interval. Accordingly, pore type distribution was investigated in each individual flow unit. Finally, results of this study showed that the production in this field is controlled with four pore types that were recognized by the velocity deviation log along the well bore.توزیع انواع منافذ در سنگ مخزن از کنترل کنندههای اصلی حرکت سیال در مخزن میباشد. از این رو تعیین نوع و اندازه منافذ نقش اساسی در ارزیابیهای مخزنی، بهینهسازی تعداد چاهها در یک میدان و پیشبینی هیدروکربن قابل بازیافت دارد. مخازن هیدروکربنی، به ویژه انواع کربناته، از نظر نوع منافذ و شعاع منفذی بسیار متنوع هستند. در این مطالعه انواع منافذ در سازند مختلط کربناته-آواری آسماری ابتدا با استفاده از داده نگارها شناسایی شده، سپس جهت اعتبار سنجی با منافذ تعیین شده از داده مغزه نیز انطباق داده شده است. برای تعیین نوع و اندازه منافذ با استفاده از داده نگارها، تکیه اصلی بر روی نگار انحراف سرعت بوده است. با استفاده از نگار انحراف سرعت و رفتار الاستیک سنگها انواع منافذ در سازند مورد مطالعه به سه رده (انحراف مثبت، انحراف صفر و انحراف منفی) و هشت زیررده شامل درون دانهای یا درون فسیلی، قالبی یا انحلالی، تخلخل میکروسکوپی، بینذرهای، بینبلوری، بیندانهای، تخلخل میکروسکوپی شیل و شکستگی ردهبندی شدهاند. در این میدان هر دو بخش آواری و کربناته سازند مورد مطالعه دارای توانایی تولید بالایی میباشند که برای تعیین کیفیت مخزنی آنها از واحدهای جریانی با توجه به پراکنش نوع منافذ استفاده شده است. در این مطالعه واحدهای جریانی با استفاده از روش شاخص زون جریان تعیین شدهاند. نتایج بدست آمده از این بررسی امکان تفکیک 3 واحد جریانی در بخش کربناته و 2 واحد جریانی در بخش آواری سازند آسماری را میسر ساخته است. همچنین در تعیین هر یک از واحدهای جریانی توزیع نوع منافذ نیز در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه تولید از این میدان را تحت کنترل 4 نوع منفذ نشان میدهد که توسط نگار انحراف سرعت در امتدادچاه قابل شناسایی است.https://psj.basu.ac.ir/article_873_79295b66d89c2e28214b94c6ba83613c.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X2320140522Sedimentary environment, diagenesis and evolution of reservoir characteristics of the Sarvak Formation in the Sarvestan Oil Field, SE Shirazمحیط رسوبی، دیاژنز و تکامل ویژگی های مخزنی سازند سروک در میدان نفتی سروستان، جنوب شرقی شیراز3047874FAحسینرحیمپور بنابدانشکده زمینشناسی، دانشگاه تهران، تهرانعادلهجمالیاندانشکده زمینشناسی، دانشگاه تهران، تهرانوحیدتوکلیدانشکده زمینشناسی، دانشگاه تهران، تهران0000-0002-4182-9259رضاسرمدیکارشناس شرکت نفت مناطق مرکزی ایرانعلیرضایامینیکارشناس شرکت نفت مناطق مرکزی ایرانJournal Article20131103The upper part of the Sarvak formation (Cenomanian–early Turonian) is the main reservoir rock in the Sarvestan oil field. The Sarvak formation showed a shallowing-upward sequence in this field. Detailed petrography on thin sections in two wells (SV#5 and SV#6) suggested that the Sarvak formation is composed of 12 microfacies that can be classified in four facies belts, including inner ramp, mid ramp, outer ramp, and basin. These facies indicated a homoclinal ramp-type carbonate platform at the time of deposition. According to petrographic evidence, the facies were influenced by marine, meteoric (eogenetic and telogenetic), and burial diagenesis. Meteoric dissolution and fracturing were the most important factors enhancing reservoir quality, while cementation and compaction reduced porosity and permeability. The evaluation of the reservoir development showed that meteoric digenesis during Cenomanian–Turonian and mid-Turonian times has had a significant influence on shoals, patch reefs, and their taluses, which created vuggy and moldic porosity and improved their reservoir quality, especially during the mid-Turonian.بخش بالایی سازند سروک به سن سنومانین-تورونین سنگ مخزن اصلی میدان نفتی سروستان در استان فارس میباشد. سازند سروک در این میدان یک توالی کم عمق شونده به بالا را نشان میدهد. بررسی دقیق برشهای نازک در دو چاه پنج و شش این میدان نشان میدهد که این سازند از 12 میکروفاسیس تشکیل شده و دستهبندی این میکروفاسیسها در چهار کمربند رخسارهای رمپ درونی، رمپ میانی، رمپ خارجی و حوضه، حاکی از تشکیل این سازند در یک پلاتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال است. شواهد پتروگرافی نشان میدهند که این رخسارهها تحت تأثیر محیطهای دیاژنزی دریایی، جوی (ائوژنتیک و تلوژنتیک) و تدفینی قرار گرفتهاند. انحلال جوی و شکستگیها مهمترین فرایندهای افزایندهی کیفیت مخزنی و سیمانی شدن و تراکم مهمترین فرایندهای کاهنده کیفیت مخزنی هستند. ارزیابی تکامل مخزن نشان میدهد دیاژنز جوی در زمان رویداد ناپیوستگیهای سنومانین-تورونین و تورونین میانی، تأثیر قابلتوجهی بر رخسارههای پشته زیرآبی، ریفهای تکهای و واریزههای آنها اعمال نموده و با ایجاد تخلخلهای قالبی و حفرهای به ویژه در تورونین میانی سبب بهبود کیفیت مخزنی در این رخسارهها گردیده است.https://psj.basu.ac.ir/article_874_c1b4b48fe71444d4c58abe69f8f29c75.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X2320140522The geochemistry and provenance of Aghajari sandstones in Khouzestan provinceژئوشیمی و خاستگاه ماسه سنگ های سازند آغاجاری در استان خوزستان4861875FAمحمدحسینقبادیگروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانبهروزرفیعیگروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران0000-0002-5384-7462مجتبیحیدریگروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانساجدالدینموسویعضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانموسیاسفندیاریکارشناسارشد زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانJournal Article20131111The Aghajari formation alternates sandstone, marl, and siltstones with gypsum veins. The formation is a wide outcrop in the southern and southwestern parts of Iran, and dates from the Miocene to Pliocene. However, very little information is available on the nature of the genesis of this formation. In this study, petrographical properties and major element geochemistry of sandstones from the formation in Khuzestan province were performed to identify the provenance and tectonic setting of these rocks. Petrographic examinations of 29 sandstone samples revealed that these sandstones are calclithites and volcarenites. Five of the studied rocks samples are grain-supported. One sample has gypsum cement, and the others have calcite cement. Moreover, discriminant plots showed that the provenance of the sandstones is sedimentary quartz that is derived from recycled orogeny. The major element geochemistry analysis demonstrated that the chemical compositions of the rocks are litharenite, ferrous sandstones, as well as greywacke. Moreover, projecting the major element geochemistry data on tectonic setting discrimination plots indicated that the sandstones had been deposited in an active continental margin.سازند آغاجاری شامل تناوبی از مارن، ماسهسنگ و لایسنگ همراه با رگههای ژیپسی است که با سن میوسن-پلیوسن بهطورگسترده در جنوب و جنوبغرب ایران رخنمون دارد. با این وجود، اطلاعات کمی در رابطه با نحوهی تشکیل این سازند در دسترس میباشد. در این پژوهش، خصوصیات سنگشناسی و آنالیز ژئوشیمیایی عناصر اصلی ماسهسنگهای این سازند به منظور شناسایی خاستگاه و تکتونیک خاستگاه آن در استان خوزستان مد نظر قرار گرفـته است. بـررسیهای سنگشـناسی 29 نمونه ماسهسنـگ مشخص کـرد کـه ایـن ماسهسنگها در رده کالکلیتایت و ولکآرنایت قرار دارند. بیشتر نمونهها سیمان کلسیتی دارند؛ بقیه نمونهها بدون سیمان و یا سیمان ژیپسی هستند. از سوی دیگر، دیاگرامهای تفکیک خاستگاه نشان میدهند که این ماسهسنگها دارای خاستگاه رسوبی – کوارتزی هستند و از کوهزایی چرخه مجدد مشتق شدهاند. آنالیز ژئوشیمیایی عناصر اصلی برای این ماسهسنگها موید آن است که ترکیب شیمیایی آنها لیتآرنایت، ماسهسنگ آهندار و نیز گریوک میباشند. همچنین، ترسیم دادههای ژئوشیمی عناصر اصلی بر روی نمودارهای تفکیک جایگاه تکتونیکی حوضهی رسوبی، نشان دهنده تهنشینی این ماسهسنگ در یک حاشیه فعال قارهای است.https://psj.basu.ac.ir/article_875_663297903d5eab5471c1a07f9e3686f1.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X2320140522Stratigraphy, Microfacies and Magnetic Susceptibility (MS) of Permian Carbonate Deposites in the North of Maku (Azarbaijan)تحول رسوب شناختی، میکروفاسیس و حساسیت مغناطیسی (MS) نهشته های کربناتی پرمین در شمال ماکو (آذربایجان)6273876FAمبینابراهیم نژاددانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، تبریز، ایرانعلی اصغرثیاب قدسیگروه زمینشناسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانرامیننیکروزگروه زمینشناسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانJournal Article20130521Vast Permian carbonate deposits exist in the Maku area as compared with other parts of Iran, and comprise dark gray limestones with a thickness of about 926 m. Based on lithostratigraphic studies, there are three lithologic units (bellerophon limestones, cherty limestones, and crystallized and dolomitic massive limestones) in the Permian deposits. Biostratigraphic studies led to the identification of four biozones representing the Murgabian–Djulfian age for carbonate deposits in the studied section. According to microscopic studies, there are nine microfacies that belong to the carbonate ramp with inner-ramp, mid-ramp, and outer-ramp environments. Magnetic susceptibility values of these deposits were measured between 10 × 10<sup>−6 </sup>SI and 30 × 10<sup>−6 </sup>SI, and mostly show negative values. Integration of magnetic susceptibility, stratigraphy, and microfacies studies showed that the carbonate production rate on ages {1.2 [EN] Meaning unclear} and in different depositional environments were the main factors leading to magnetic susceptibility changes in the studied section.نهشتههای کربناته پرمین در منطقه ماکو گسترش بیشتری از سایر نقاط ایران داشته و متشکل از سنگهای آهکی خاکستری تیره با ضخامت حدود 926 متر میباشد. بر اساس مطالعات چینهنگاری سنگی، سه واحد سنگی (سنگآهکهای بلروفوندار، سنگآهکهای چرتدار و سنگآهکهای تودهای متبلور و دولومیتی) در نهشتههای پرمین قابل تفکیک هستند و مطالعات بیوستراتیگرافی منجر به شناسایی چهار بیوزون گردیده که نشاندهندهی سن (مورگابین- جلفین) برای این نهشتههای کربناته در برش مورد مطالعه هستند. بر اساس مطالعات میکروسکوپی 9 میکروفاسیس شناسایی شده که متعلق به یک محیط کربناته رمپ با زیر محیطهای رمپ درونی، رمپ میانی و رمپ بیرونی هستند. مقادیر حساسیت مغناطیسی در این نهشتهها بینSI <sup>6-</sup>10×10- تا SI<sup>6-</sup>10×30 اندازهگیری شده و اغلب مقادیر منفی نشان میدهند. ادغام نتایج حاصل از مطالعات حساسیت مغناطیسی (MS)، چینهشناسی و میکروفاسیس نشان میدهد که نرخ کربناتزایی در زمانها و محیطهای رسوبی مختلف عامل اصلی در تغییرات حساسیت مغناطیسی در برش مورد مطالعه است.https://psj.basu.ac.ir/article_876_b289ff164cbee391b43ea4df74cdc831.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X2320140522Study of sediment yield potential of Khor and Sefidarak basins with special reference to the difference between EPM and MPSIAC models, Hashtgerd, Karajبررسی پتانسیل رسوب دهی حوضه های آبخیز خور و سفیدارک (هشتگرد، کرج) با نگرشی ویژه به اختلاف میان دو مدل EPM و MPSIAC7487877FAپرویزغضنفریاستادیار گروه زمینشناسی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایرانسهیلایونس زاده جلیلیکارشناس ارشد، دانشگاه آی تی سی، هلندشیماقلی پوریدانشجوی دکترا، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، ایرانJournal Article20131224Nowadays, erosionand sedimentation processes are studied in the sciences such as geology, natural geography and watershed management. Soil conservation and prevention of rapid filling of reservoir dam are very important problems. Accordingly, rate of erosion, estimation of annual sediment production and sediment yield of catchment basin using experimental models are intriguing for researchers. In this research, Khor and Sefidarak watershed basin in Alborz provenance are selected as case studies. The purpose of this project is to estimate the annual delivery sediment in these basins, using EPM and MPSIAC models, and make comparisons between them. In this relation, after field surveying, lithology, soil, vegetation cover and other maps, for each subbasin were used and carried out the compilation of all information. Corresponding tables were prepared for quantitative calculation of each parameter for study of erosion using MPSIAC model and classification of erosion intensity was carried out using EPM model. Average specific sediment yield for the seven basins in two models MPSIAC and EPM is 3.28 and 1.99 cubic meters per hectare per year (respectively) and Average specific erosion in these two models MPSIAC and EPM is 11.05 and 3.93 cubic meters per hectare per year.امروزه فرآیندهای فرسایش و رسوبگذاری در علومی چون زمینشناسی، جغرافیای طبیعی و آبخیزداری مورد بررسی قرار میگیرد. حفاظت از خاک از دید پیشگیری از فرسایش خاک و از بین رفتن زمینهای حاصلخیز و پیشگیری از پُرشدن زود هنگام سدهای مخزنی دو مسئله بسیار مهمی است که در این گونه پژوهشها مورد توجه است. به همین دلیل، میزان فرسایش، برآورد تولید رسوب سالیانه و رسوبدهی حوضههای آبریز، با بهکارگیری مدلهای تجربی، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در این پژوهش، حوضههای آبخیز خور و سفیدارک در حوضه آبخیز رودخانه کُردان (استان البرز) به عنوان مطالعه موردی برگزیده شده است. هدف این پروژه، برآورد تولید رسوب سالیانه در حوضههای یادشده با استفاده از مدلهایEPM و MPSIAC، و مقایسه آنها است. در این راستا، پس از بررسیهای میدانی، در هر یک از زیرحوضهها با بهرهگیری از نقشههای سنگشناسی، خاکشناسی، پوشش گیاهی اطلاعات تلفیق شدند. سپس جدولهای مربوطه برای محاسبه کمّی هر یک از عوامل به منظور بررسی فرسایش به روش MPSIAC تهیه و در پایان با بهکارگیری روش EPM ردهبندی شدت فرسایش آن انجام گرفـت. میانگیـن رسوب ویژه در 7 زیرحوضه منطـقه در دو مدلMPSIAC وEPM 28/3 و 99/1 متر مکعب بر هکتار در سال (به ترتیب) و میانگـین فرسایـش ویژه در این دو مدل 05/11 و 93/3 متر مکعب بر هکـتار در سال میباشد. در هر دو روش بیشترین میزان تولید رسوب مربوط به سازندهای زاگون و شمشک است.https://psj.basu.ac.ir/article_877_b3e16acb011e069be420ff94a6918ea7.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X2320140522Facies, sedimentary environment and sequence stratigraphy of the Surmeh Formation (Jurassic) in Fars regionرخساره ها، محیط رسوبی و چینه نگاری سکانسی سازند سورمه (ژوراسیک) در منطقه فارس90104950FAعلی حسینجلیلیاناستادیار گروه زمین شناسی دانشگاه پیام نور، ایرانJournal Article20141102The Surmeh Formation comprises the Jurassic rocks of the Zagros Mountains and is considered as one of the most important petroleum reservoir units in the Persian Gulf basin. This formation is mainly composed of thick bedded and cliff forming carbonate rocks. The aims of this study are to investigate depositional history and sequence stratigraphy of the Surmeh Formation in the Fars province or eastern Zagros. Field and laboratory examination of the formation revealed the presence of 15 lithofacies related to different evolutionary stages of a carbonate platform. The results of different measured sections indicated that the lower part of the Surmeh Formation is composed of thick-bedded dolomitic facies containing Lithiotis fossils of Toarcian age related to a shallow marine epeiric platform. At the Aalenian tectonic movement along the preexisting basin faults resulted in the formation of a distally steepened ramp and Pars intrashelf basin. Consequently, alternating shale and limestone (calciturbidites) were deposited in the deep marine environment of an outer ramp during Bajocian. During Bathonian, overproduction of carbonates and progradation of platform facies over basinal deposits resulted in reestablishment of the homoclinal ramp that was in existence in the study area until the end of Jurassic. Vertical facies variations and comparison with global sea level curve revealed the existence of two second-order depositional sequences in the Surmeh Formation. The given sequences by themselves include 6 third-order sequences and correlate with lower Zuni I and lower Zuni II super sequences of Sloss (1963).سازند سورمه معرف نهشته سنگهای ژوراسیک منطقه زاگرس و یکی از مهمترین سنگ مخزنهای نفت و گاز حوضه خلیج فارس است. این سازند به طور عمده از کربناتهای ستبر لایه و صخرهساز تشکیل شده و با ناپیوستگی فرسایشی از سازندهای نیریز (ژوراسیک زیرین) و فهلیان (کرتاسه زیرین) جدا میشود. به منظور بازسازی تاریخچه رسوبگذاری و شناخت سکانسهای رسوبی نهشتههای ژوراسیک زاگرس سه برش سطحی از سازند سورمه در منطقه فارس داخلی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان میدهند که این مجموعه رسوبی شامل 15 رخساره گوناگون است که در مراحل مختلف تکامل یک پلاتفرم کربناته نهشته شدهاند. گسترش زیاد آهکهای دولومیتی لیتیوتیسدار در بخش آغازین سازند سورمه و هم ارزهای آن در مناطق وسیعی از خاورمیانه نشانه حضور یک دریای اپیریک در انتهای ژوراسیک پیشین (توآرسین) این مناطق است. در اوایل ژوراسیک میانی با تکاپوی گسلهای محدود کننده حوضه به خصوص گسل پیشانی کوهستان و جابجایی بستر رسوبی، الگوی رسوبگذاری به رمپ با انتهای پرشیب تغییر یافت و حوضه درون شلفی پارس پدید آمد. بالا بودن سطح آب دریاها و نرخ بالای تولید کربنات در اواسط ژوراسیک میانی (باژوسین) به رسوبگذاری تناوبی از شیل و آهکهای دوباره نهشته شده (توربیدایت آهکی) در بخش میانی سازند سورمه منجر گردید. با پر شدن تدریجی حوضه درون شلفی پارس در باتونین زمینه حضور دوباره رمپ هموکلینال فراهم شد و تولید کربناتهای کم عمق و نهشتههای تبخیری تا انتهای ژوراسیک ادامه یافت. بررسی تغییرات عمودی رخسارهها و مقایسه با منحنی افت و خیز سطح آب دریاها در ژوراسیک از بودن دو سکانس رسوبی رده دوم در سازند سورمه حکایت میکند که با ناپیوستگی نوع 1 محدود شدهاند. این دو سوپرسکانس به نوبه خود از شش سکانس رسوبی رده سوم تشکیل شدهاند و با چرخههای رسوبی بزرگ زونی زیرین یک و زونی زیرین دو اسلاس هم ارز هستند.https://psj.basu.ac.ir/article_950_3198ef21f9d559543ee4f27cdcaa71d8.pdf