دانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Determining the structural geometry of Asmari Formation and examining the process of its changes in the Zagros sedimentary basin using stratigraphy forward modeling methodتعیین هندسه ساختاری سازند آسماری و بررسی روند تغییرات آن در حوضه رسوبی زاگرس با استفاده از روش مدل سازی چینه ای رو به جلو114340110.22084/psj.2019.3401FAالهاماسدی مهماندوستیاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه خوارزمی، تهران0000-0002-8921-0113سید علیمعلمیمدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایرانجهانبخشدانشیاندانشیار گروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه خوارزمی، تهرانسمیهلشگریدانشجوی کارشناسیارشد، دانشکده علومزمین، دانشگاه خوارزمی، تهرانJournal Article20200303The Asmari Formation (Oligocene – Miocene), as one of the most important oil reservoirs, consists of a thick sequence of carbonate – terrigenous rocks in southwestern Iran. In order to determine the structural geometry of this formation, the stratigraphic forward modelling method has been used in this study. So, 8 oilfields, including Yadanaran, Omid, Jufeyr, Sunsangerd, Khorramshahr, Mansuri, Dorquain and Azadegan have been selected in the Zagros sedimentary basin. Dionisos Flow Software has been used to determine the structural geometry of the sedimentary basin of the Asmari Formation in the studied fields. The studied wells in the oilfields are composed of three to five sedimentary sequences. Identifying each of the sequences that make up the wells per unit of time is the basis of the work. The results of sequence stratigraphic, gamma log and sedimentary environment data are the most important input parameters to the software for modelling. The present study shows that the geometric structure of the sedimentary basin of Asmari Formation in the studied fields has been controlled by parameters such as bathymetry, tectonic processes (rising and falling of the basin floor), global changes in sea level and accommodation space. The geometric structure of the sedimentary basin of Asmari Formation during the Oligocene – Miocene in the studied area was predicted as a progressive geometric structure with a gradual and cumulative nature towards the basin.سازند آسماری به عنوان یکی از مهمترین مخازن نفتی، توالی ضخیمی از سنگهای کربناته - تخریبی با سن الیگوس - میوسن در جنوب غربی ایران میباشد. در این مطالعه به منظور تعیین هندسه ساختاری این سازند از روش مدلسازی چینهای رو به جلو استفاده شده است. بر این اساس 8 میدان نفتی شامل یادآوران، آزادگان، جفیر، سوسنگرد، خرمشهر، دارخوین، امید و منصوری در حوضه رسوبی زاگرس انتخاب شده است. از نرمافزار Dionisos Flow برای تعیین هندسه ساختاری حوضه رسوبی سازند آسماری در میدانهای مورد مطالعه استفاده شد. چاههای مورد مطالعه در هر یک از این میدانها از 3 تا 5 سکانس رسوبی تشکیل شدهاند. شناسایی سکانسهای تشکیل دهنده چاهها در واحد زمان به عنوان مبنای کار قرار گرفته است. نتایج دادههای چینهشناسی سکانسی، دادههای لاگ گاما و مطالعات محیطرسوبی از مهمترین شاخصهای ورودی به نرمافزار جهت مدلسازی میباشد. مطالعه حاضر نشان میدهد که ساختار هندسی حوضه رسوبی سازند آسماری در میدانهای مورد مطالعه تحت کنترل شاخصهایی همچون عمق دیرینه، فرآیندهای تکتونیکی (بالاآمدگی و پایین افتادگی کف حوضه)، تغییرات جهانی سطح آب دریا و میزان فضای لازم برای تجمع رسوبات بوده است. ساختار هندسی حوضه رسوبی سازند آسماری در طی الیگوسن- میوسن در نواحی مورد مطالعه دارای ساختار هندسی پیشرونده با ماهیت پلکانی و تجمعی به سمت حوضه پیشبینی گردیده است.https://psj.basu.ac.ir/article_3401_7fa02d701afae0432055851617b2f820.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Paleosedimentological significance of echinoderms with emphasize on Miocene echinoidsاهمیت خارپوستان در تفسیر شرایط رسوب گذاری دریایی دیرینه با تاکید بر اکینوئیدهای میوسن1521340710.22084/psj.2019.3407FAامیر حسینرحیمی نژاداستادیار گروه اکولوژی، پژوهشکده علوممحیطی، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته کرمان، کرمانحامدزند مقدمدانشیار گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه شهید باهنر، کرمانJournal Article20200310This represents paleoenvironmental significance of echinoderms with emphasize on Miocene echinoids. Clypeasteroids, are one of the most typical echinoids which are very useful in interpretation of Oligocene and Miocene marine paleoenvironmental conditions. Based on different functional morphologies of clypeasteroid tests, sedimentary fabric (clusters, density and orientation of tests to the bedding surface) of echinoids in deposits (carbonates, sandstones and conglomerates) and taphonomic evidences on clypeasteroid tests, the following details can be evaluated: 1- type of substrates, 2- water energy and hydrodynamic conditions, 3- transportation and reworking, 4- events such as tempestites and winnowing, 5- availability and diversity of different nutrient sources and sedimentary grains and 6- sediment loading after final deposition of sediments and during diagenesis.این مقاله، اهمیت مطالعه صدفهای <em>خارپوستان به خصوص </em>کلیپآستروئیدها، در تفسیر شرایط رسوبگذاری و محیط دیرینهای دریایی و تا حدودی شرایط دیاژنزی را نشان میدهد. در بین انواع مختلف<em>خارپوستان</em>، کلیپآستروئیدها یکی از شاخصترین<em> نمونههایی </em>هستند که اهمیت فراوانی در تفسیر شرایط رسوبی محیطهای دریایی دیرینه و بالاخص در زمان الیگوسن و میوسن دارند. بر اساس فابریک رسوبی کلیپآستروئیدها در نهشتههای رسوبی کربناته، ماسهسنگی و کنگلومرایی (تجمعات روی هم انباشته شده صدفها و <em>میزان تراکم </em><em>صدفها در نهشتهها</em> <em>و</em> جهتیافتگی صدفها نسبت به سطوح لایهبندی)، مورفولوژیهای گوناگون صدفهای کلیپآستروئیدها و همچنین نوع و میزان شواهد تافونومی موجود بر روی صدف<em> اکینوئید</em><em>ها</em>، موارد زیر قابل تعیین و تفسیر هستند: ۱- نوع بسترهای رسوبی، ۲- میزان انرژی آب و شرایط هیدرودینامیکی، ۳- میزان جابجایی و حملشدگی، ۴- میزان فرآیندهای توفانی و غربالی، ۵- وجود و شدت رخدادهای حمل و نقل مجدد، ۶- وجود همزمان منابع مختلف غذایی و دانههای رسوبی مختلف و ۷- اعمال فشار طبقات فوقانی در رسوبات در طی دیاژنز بر اساس نوع و میزان شواهد تافونومی موجود بر روی صدف<em> اکینوئید</em><em>ها. </em>https://psj.basu.ac.ir/article_3407_944ee15e66418d83c31bc5bae9d13b04.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Trace and rare earth elements geochemistry of the Lower Cretaceous siliciclastic red beds in north east Isfahan: Implication for provenance and source rocksژئوشیمی عناصرکمیاب و نادرخاکی نهشته های سیلیسی-آواری قرمز کرتاسه زیرین در شمال شرق اصفهان: کاربرد در تعیین خاستگاه و سنگ منشأ2233340210.22084/psj.2019.3402FAمحمدعلیصالحیاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه اصفهان، اصفهان0000-0003-3930-176xزهرامزروعی سبدانیکارشناسارشد زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه اصفهان، اصفهانJournal Article20200304Provenance studies has been done through geochemical analysis on the Lower Cretaceous siliciclastic red beds of the Kuh-e-Bejareh section in north east Isfahan in order to determine the tectonic setting, source rocks and palaeoclimate. This studies include analysis of trace and rare earth elements which have been compared with previous interpretation from major elements analysis of same samples. The geochemical investigation on the Lower Cretaceous siliciclastic red beds indicate that the data plots on passive continental margin (PM) and continental island arc (CIA) areas. Moreover, it is indicated that the source rocks shows felsic (felsic and andesitic) and mixed mafic rocks. Weathering analysis approved high intensity weathering of the source area for the studied succession.مطالعه خاستگاه با هدف تعیین جایگاه زمینساختی، نوع سنگ منشأ و آب و هوای ناحیه منشأ به کمک بررسیهای آنالیز ژئوشیمیایی بر روی ماسهسنگهای کرتاسه زیرین در برش کوه بجاره در شمال شرق اصفهان انجام گرفته است. این مطالعات شامل آنالیز عناصر فرعی و نادرخاکی میباشد که با نتایج حاصل از بررسیهای ژئوشیمیایی عناصر اصلی نمونههای مشابه در مطالعات قبلی مقایسه گردیده است. مطالعات ژئوشیمیایی بر روی ماسهسنگهای کرتاسهی زیرین بیانگر قرارگیری دادهها در محدوده تکتونیکی حاشیه قارهای غیرفعال و جزایر قوسی قارهای میباشد. همچنین از نظر بررسی نوع سنگ منشأ نشاندهنده محدوده منشأ مخلوط اسیدی (فلسیک و آندزیتی) و بازی است. بررسی هوازدگی نهشتههای مورد مطالعه تایید کننده میزان هوازدگی بالا در ناحیه منشأ میباشد.https://psj.basu.ac.ir/article_3402_9511b54546841a2be4b56bca886556ad.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Cretaceous Oceanic Red Beds (CORB), a model for study of rapid changes of geochemical condition in deep sedimentary environmentsلایههای قرمز اقیانوسی کرتاسه، مدلی برای بررسی تغییرات سریع شرایط ژئوشیمیایی در محیطهای رسوبی عمیق3445340310.22084/psj.2019.3403FAسیدمحمدعلیموسوی زادهاستادیار گروه زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه یزد، یزدJournal Article20200305Study of Aptian sediments in the Interior Fars Province confirm existence of red shale beds intervals show pelagic facies and oxic environmental condition. Geochemical data (elemental and mineralogy analysis) release increasing in Fe and Mn and presence of goethite in these sediments. Since that geochemical data confirm diagenesis condition in a close burial system, the red color of these sediments can be attributed to iron bearing minerals that have been deposited in the basin. These sediment have been deposited in an oxidant condition which is completely different with previous organic rich sediments. The cause of the oxidant condition in deep oceanic environment is the reduction of temperature after the OAEs; the water temperature variation has led to an increase in the oxidation potential of deep water basins, change in the water circulation pattern and eventually transfer of oxygen to these areas. Considering that the temperature reduction factor is the release of a large volume of carbon dioxide from the atmosphere in the form of organic-rich sediments, formation of these red oceanic layers during the Cretaceous is considered as an event subsequent to the anoxic event of the ocean.بررسی رسوبات کربناته به سن آپتین در برش آبپخش در زون فارس داخلی نشاندهنده وجود ضخامتی از رسوبات شیلی- آهکی به رنگ قرمز ارغوانی است که در عین وجود رخساره پلاژیک و عمیق شرایط محیط اکسیدان را نشان میدهد. دادههای مربوط به اندازهگیریهای عنصری توسط روش جذب اتمی نشاندهنده افزایش عنصر آهن و عناصر وابسته دیگر همچون منگنز در این رسوبات است. آنالیز کانیشناسی با استفاده از روشXRD نیز نشان داد اکسید آهن به فرم گوتیت در این رسوبات وجود دارد. از آنجا که بررسیهای عنصری تایید کننده حاکم بودن شرایط دیاژنز دفنی در یک سیستم بسته در این رسوبات است، عامل ایجاد رنگ قرمز در این لایهها مربوط به وجود کانیهای آهندار در زمان رسوبگذاری است. چنین رسوباتی تحت شرایط اکسیدان تشکیل شده که با شرایط تشکیل لایههای غنی از مواد آلی و رسوبات پلاژیک موجود در قسمت زیرین آن همخوانی ندارد. عامل ایجاد شرایط اکسیدان در یک محیط آنوکسیک و بدون اکسیژن، کاهش دما پس از رویداد آنوکسیک اقیانوسی است که این تغییرات در دمای آب منجر به افزایش پتانسیل اکسیدکنندگی آبهای عمیق حوضه، تغییر در الگوی چرخش آب و در نهایت انتقال اکسیژن به این قسمت از حوضه شده است. با توجه به اینکه عامل کاهش دما، خروج حجم عظیمی از دیاکسیدکربن از اتمسفر به شکل رسوبات غنی از مواد آلی است، تشکیل این لایههای قرمز اقیانوسی در زمان کرتاسه به عنوان رویدادی متعاقب با رویداد آنوکسیک اقیانوسی در نظر گرفته میشود.https://psj.basu.ac.ir/article_3403_95c877498e1b30a713f4569e60a9c530.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Lithofacies variation of the Gachsaran Formation and its impact on the pressure regime in Abadan plainتغییرات سنگ رخساره سازند گچساران و تاثیر آن بر رژیم فشاری در ناحیه دشت آبادان4656343610.22084/psj.2019.3436FAمحمدحسنی گیومدیریت اکتشاف، شرکت ملی نفت ایران، تهران، ایرانمرتضیهوشیارمدیریت اکتشاف، شرکت ملی نفت ایران، تهران، ایرانسجادذبیحی سارللهمدیریت اکتشاف، شرکت ملی نفت ایران، تهران، ایرانJournal Article20200311The Gachsaran Formation (Miocene in age) is the efficient cap rock for the Asmari reservoir in the Dezful embayment. Also, due to the plastic characteristic, it behaves as the upper detachment during Zagros folding. In addition, the recognition of specific pressure regime of this Formation is very important and vital in casing design and mud weight. In the current study, using the subsurface data from a number of 20 drilled wells covering Abadan Plain and contiguous area, the probable control of lithofacies on the pressure regime of the Gachsaran Formation was investigated. Hence, a number of stratigraphic correlation charts, isopach maps for the entire sequence of Gachsaran Fm. and members 4, 3 and 2 was provided. The correlation charts, show that the Gachsaran Formation consists of an alternation of marl, anhydrite with some minor carbonate interbeds, but without any salt beds in the crestal part of the Azadegan paleohigh in Abadan plain. Distancing from the crestal part of the paleohigh, toward the north and northeast, due to deepening of the depositional environment gradually salt interbeds appear, first in Member 4, then in Members 2 and 3. Integrating the lithofacies and operational data reveal the remarkable control of the lithofacies on the pressure regime of the Gachsaran Formation. Among the various mechanisms, the disequilibrium compaction can be considered as the cause for overpressuring, which amplified with the plastic behavior of salt interbeds.سازند گچساران به سن میوسن بعنوان پوشسنگ مخزن آسماری و همچنین عملکرد آن بعنوان سطح گسسته فوقانی در چینخوردگی زاگرس بسیار حایز اهمیت است. رژیم فشاری سازند گچساران از مهمترین موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده است. به منظور بررسی کنترل سنگرخساره بر رژیم فشاری سازند گچساران در ناحیه دشت آبادان، تغییرات سنگرخسارهای و ضخامت با اسـتفاده از دادههای حاصل از حفاری، نمودارهای پتروفیزیکی و نمودارهای ترسیمی سر چاه مربوط به حدود 20 حلقه چاه مورد مطالعه قرار گرفت. در این راستا نمودارهای تطابقی، نقشه هم ضخامت سازند گچساران و نقشههای همضخامت لایههای نمک در بخشهای 4، 3 و 2 سازند گچساران تهیه گردید. نقشههای حاصله بیانگر این است که ضخامت سازند گچساران از دشت آبادان با دور شدن از بخش محوری بلندی قدیمی آزادگان به سمت شمال و شمالخاور افزایش مییابد. همچنین، توالی رسوبی سازند گچساران روی بخش محوری بلندی قدیمی متشکل از تناوبی از مارن، انیدریت و به میزان کمتر سنگآهک و بدون لایههای نمک است. در مقابل با حرکت به سمت شمال و شمال خاور تدریجا ابتدا لایههای نمک در بخش 4، و کمی جلوتر در بخشهای 3 و 2 به توالی مذکور اضافه میشود. تلفیق تغـییرات سنگ رخسـارهای با دادههای حاصل از حفاری حاکی از کنترل بارز تغییرات سنگرخسارهای بر رژیم فشاری سازند گچساران است. از میان مکانیسمهای متعدد ایجاد فشار غیر نرمال، تراکم غیر تعادلی بهمراه رفتار پلاستیک واحدهای نمکی میتواند بعنوان عامل ایجاد فشار نرمال در سازند گچساران لحاظ شود.https://psj.basu.ac.ir/article_3436_b95cf6670fc68d716def0533c2712809.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Formation mechanisms of intraformational conglomerate: Case study in Triassic and Jurassic of the Zanjan areaساز و کار تشکیل کنگلومرا های درون حوضه ای: مطالعه موردی در تریاس و ژوراسیک منطقه زنجان5770340410.22084/psj.2019.3404FAافشینزهدیاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجانجوادربانیاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان0000-0001-9026-0831Journal Article20200307In this research, conglomerate layers of the Triassic (Elika Formation) and Jurassic (Dalichai Formation) successions regarding to sedimentary environment and origin in Zanjan area has been studied for the first time. The Triassic conglomerates are composed of intraclast with floatstone-rudstone texture. The erosional surface and normal grading of these intraformational conglomerates indicate a high-energy condition and effect of storm process in a shallow marine environment. While in the Middle Jurassic strata, the presence of thin shell bivalves, radiolarian, ammonite, belemnite, planktonic foraminifera and microbialites show relatively deeper marine environments. The thick-bedded conglomerates along with these fossil contents are oligomictic, which contains microbialites, bryozoans, ammonite and belemnite. These layers are poorly sorted (grain size: 3 to 30 cm) and clearly show a high-energy condition during deposition (possibly related to falling stage of sea level across middle-upper Jurassic?). Angular to rounded grains, irregular fabric, the absence of sedimentary structures such as the bouma sequence show sedimentation with gravity flows (i.e.debris flow). Finally, the results show that the Zanjan area as a small part of northern Tethys realm, has been changed from near-shore marine environment to relatively off-shore area as e result of eustatic sea level rise during Triassic-middle Jurassic and then followed by a sea level fall at the middle/upper Jurassic boundary?. In this large-scale sedimentary package, the Triassic carbonate conglomerate has been considered as tempestite facies in a shallow marine environment. Whereas conglomerate sequences in upper part of Dalichai Formation shows effect of ocean currents on microbialites in relatively deeper marine environments.در این پژوهش برای نخستین بار، توالیهای کنگلومرایی تریاس (سازند الیکا) و ژوراسیک (سازند دلیچای) منطقه زنجان، از نظر پارامترهای رسوبشناسی، محیطرسوبی و مکانیسم تشکیل مورد مطالعه قرار گرفته است. در توالیهای تریاس، لایههای کنگلومرایی از قطعات اینتراکلست با بافت فلوتستون تا رودستون تشکیل شده است. حضور قطعات اینتراکلستی (کنگلومرای درونحوضهای)، سطح زیرین فرسایشی و دانهبندی تدریجی ریز شونده بیانگر انرژی بالای محیط رسوبگذاری و تأثیر فرایندهای توفانی در زمان تشکیل این افق کنگلومرایی در بخشهای ساحلی و دریایی کم عمق میباشد. در صورتی که، در توالیهای ژوراسیک حضور دوکفهایهای نازک لایه، رادیولر، آمونیت، بلمنیت، فرامینیفرهای پلانکتون به همراه میکروبیالیتها بیانگر یک محیط دریایی نسبتاً عمیق میباشد. توالی کنگلومرایی ضخیم لایه همراه با این مجموعه فسیلی، تک منشأیی بوده که ذرات تشکیلدهنده آن را عمدتاً میکروبیالیتها، بریوزوآ، آمونیت و بلمنیت تشکیل میدهد. جورشدگی این توالی رسوبی، ضعیف بوده و اندازه ذرات تشکیلدهنده آن بین 3 تا 30 سانتیمتر در تغییر میباشد. این رخساره کنگلومرایی احتمالاً مبین افزایش انرژی محیطرسوبی در طی کاهش نسبی سطح آب دریا در گذر ژواسیک میانی- بالایی؟ میباشد. نبود ساختمان رسوبی مشخص و توالی بوما، دانههای زاویهدار تا گرد شده و فابریک بههم ریخته ذرات، احتمالاً بیانگر تشکیل شدن این واحد کنگلومرایی در نتیجه جریانهای خردهدار باشد. نهایتاً، نتایج نشان میدهد که منطقه زنجان به عنوان بخش کوچکی از حاشیه شمالی اقیانوس تتیس، در طی زمانهای تریاس تا ژوراسیک میانی، در نتیجه پیشروی آب دریا در مقیاس جهانی از یک محیط ساحلی به یک محیط دریایی نسبتاً عمیق تغییر نموده است و در نهایت در مرز بین ژوراسیک میانی- بالایی؟ سطح آب دریا کاهش یافته است. در داخل این توالی رسوبی بزرگ مقیاس، کنگلومراهای آهکی تریاس بعنوان یک رخساره توفانی در یک محیط ساحلی تشکیل شده است، در صورتیکه واحدهای کنگلومراهایی رأس سازند دلیچای در یک محیط دریایی نسبتاً عمیق و در نتیجه تأثیر جـریانهای اقیانوسی بر نهشتههای میکروبیال تشکیل شده است. https://psj.basu.ac.ir/article_3404_b30f3d0cd953750e053eb8f77300b0c3.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Integrated reservoir rock-typing, hydraulic flow units and electrofacies determination in sequence stratigraphic framework of the Permian–Triassic reservoirs in the central Persian Gulfتحلیل یکپارچه گونه های سنگی مخزنی، واحدهای جریانی هیدرولیکی و رخساره های الکتریکی در چارچوب سکانس های رسوبی مخازن پرمین-تریاس در بخش مرکزی خلیج فارس7184340510.22084/psj.2019.3405FAحمزهمهرابیاستادیار دانشکده زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهرانمحمدحسیندهاقیندانشجوی کارشناسیارشد، رسوبشناسی و سنگشناسی رسوبی، دانشگاه تهران، تهرانیاسمناحمدیدانشجوی کارشناسیارشد، رسوبشناسی و سنگشناسی رسوبی، دانشگاه تهران، تهرانJournal Article20200309This study presents reservoir rock-types, hydraulic flow units and electrofacies of the upper Dalan and Kangan formations in a well from the South Pars Field. To achieve these goals, drilled core data and thin section petrography are integrated with petrophysical logs and porosity–permeability data. The main target of this study was to elaborate on the relationships between the reservoir rock-types, flow units and electrofacies with depositional sequences and systems tracts. Petrographic analysis of facies characteristics (depositional textures), diagenetic alterations and dominant pore types are integrated to define the petrographic rock-types. Eight hydraulic flow units are recognized using the values of flow zone indicator. Neutron, sonic, density and resistivity logs are clustered to define the electrofacies. Finally, all rock-types, flow units and electrofacies are correlated in a sequence stratigraphic framework. Consequently, grain-dominated facies of shoal setting with dominant interparticle pores as well as dissolution molds and vugs provide the best reservoir units in the K4, and middle parts of K2 and K1 sequences. On the other hand, anhydritic facies of supratidal and mud-dominated facies of intertidal, lagoon and open marine settings along with compacted and cemented grain-supported facies form the non-reservoir intervals in the transgressive systems tracts of K2, K3, early TST and RST of K1 sequences.در اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ با استفاده از اطلاعات به دست آمده از مغزههای حفاری، مقاطع نازک میکروسکوپی و تلفیق آنها با لاگهای پتروفیزیکی و دادههای تخلخل- تراوایی، گونههای سنگی مخزنی، واحدهای جریانی هیدرولیکی و رخسارههای الکتریکی در سازندهای دالان بالایی و کنگان در یکی از چاههای میدان پارس جنوبی مشخص گردیدهاند. هدف این مطالعه، بررسی ارتباطات مـوجود بین این مـفاهیم با جایگاههای سکانسی (سکانسها و سیستم تراکتها) در مخازن مورد اشاره میباشد. گونههای سنگی مخزنی بر اساس مطالعات پتروگرافی خصوصیات رخسارهای (بافت رسوبی)، فرآیندهای دیاژنزی، و نوع حفرات غالب تعیین گردیدهاند. تعداد ۸ واحد جریانی هیدرولیکی با استفاده از مفهوم نشانگر زون جریان تعیین شده است. رخسارههای الکتریکی بر مبنای لاگهای نوترون، صوتی، چگالی و مقاومت با استفاده از روش خوشهبندی تعیین گردیده و با رخسارههای مغزه (گونههای سنگی) مطابقت داده شدهاند. در نهایت، گونههای سنگی، واحدهای جریانی هیدرولیکی و رخسارههای الکتریکی تعیین شده در چارچوب سکانسهای رسوبی مورد بررسی قرار گرفته، ارتباطات آنها تشریح شده و توزیع آنها در درون مخزن مشخص گردیده است. در نتیجه، رخسارههای دانه غالب (پکستون/ گرینستون) مربوط به زیرمحیط شول با تخلخل بیندانهای بالا و اثرات دیاژنزی افزاینده کیفیت مخزنی (انحلال و دولومیتی شدن) که سبب ایجاد حفرات انحلالی، قالبی و بینبلوری در آنها شدهاند، بهترین واحدهای مخزنی این توالیها را در سکانس رسوبی واحد K4، بخش میانی واحد K2 و بخش میانی واحد K1 تشکیل دادهاند. از سوی دیگر، رخسارههای انیدریتی بالای جزرومدی، رخسارههای گل غالب (مادستون/ وکستون) پهنه جزرومدی، لاگون و دریای باز همراه با رخسارههای دانه غالب سیمانی شده و فشرده شده، افقهای غیر مخزنی را در سیستم تراکت پیشرونده سکانسهای K3 و K2 و بخش پایینی سیستم تراکت پیشرونده و سیستم تراکت پسرونده سکانس K1 ایجاد نمودهاند.https://psj.basu.ac.ir/article_3405_11dc12628a2df6014134daaf46ea97b9.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Development of urban river management plan based on sedimentological studies, with examples from Karun and Karkhehتدوین برنامه مدیریت رودخانه های شهری مبتنی بر مطالعات رسوب شناسی، با مثال هایی از کارون و کرخه8596343910.22084/psj.2019.3439FAاکبرحیدریاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20200302River systems are very important in terms of environment and water supply. Proper use of river resources could play an important role in preserving these valuable resources. In Iran, due to the low average of annual rainfall and the locating of most parts of the country in arid and semi-arid climatic regions, many cities are built along rivers. Since the vital resources of drinking, agriculture, and industry water are provided by these rivers, the importance of preserving and protecting them in the health of society is undeniable. Over the past two decades, the rivers base level and consequently groundwater level have dropped significantly due to several consecutive years of drought and the construction of numerous dams. Due to the drop in rivers base levels, parts of the riverbeds and floodplains have been occupied by the urban constructions, and the government have sometimes been involved in this attack and have issued permissions for it. In this study, as example, Karun and Karkheh rivers and the changes made in the river systems have been studied. During the last 4 years, however, the trend of rainfall in the western and southwestern regions of the country has changed due to the climate changes of the planet Earth with rains above the long-term average and in the sizes and form of floods. The retrogradation of the ice sheets in the Arctic seems to have caused the rainy masses of the Atlantic to deviate by several degrees, and these rainy masses cross the African continent and the Saudi region and reach Iran. In the past, most of these rainy masses went to Pakistan and India, causing heavy rains and floods there. The collision of these Atlantic masses with the Mediterranean masses and frontogenesis has created large cloud masses swirls over the Zagros mountains and caused torrential rains in the west and southwest of the Iran. In this study, the effects of such rainfall on the conditions of Karun and Karkheh rivers in recent years have been investigated. In these considerations, it was found that the behavior of these rivers has changed in such a way that the strategies to deal with them should be changed, especially in urban areas. The main change in the strategy is to help withstand sediment load and river water volume during floods.رودخانهها به لحاظ زیستمحیط و تأمین آب، دارای اهمیت بسزایی هستند. استفاده درست از منابع رودخانهها میتواند در حفظ این منابع ارزشمند نقش برجستهای داشته باشد. در کشور ایران به سبب میانگین بارش سالانه پایین و قرارگیری بیشتر مناطق کشور در اقلیمهای خشک و نیمهخشک، بسیاری از شهرها در حاشیه رودخانهها بنا شدهاند. از آنجایی که منابع حیاتی آب شرب، کشاورزی و صنعت از این رودخانهها تأمین میگردد، اهمیت حفظ و پاسداری از آنها در سلامت جامعه امری انکارناپذیر است. طی دو دهه گذشته به سبب وقوع چندین سال خشکسالی پیاپی و احداث سدهای متعدد، سطح آب زیرزمینی و به تبع آن رودخانهها افت اساسی داشته است. به سبب افت سطح آب بخشهایی از بستر و دشت سیلابی رودخانهها مورد تعرض شهری قرار گرفته و در این تعرض گاهی سازمانهای دولتی نیز دخیل بودهاند و مجوزهایی برای آن صادر نمودهاند. در این مطالعه بهعنوان مثال رودخانههای کارون، کرخه و تغییرات ایجاد شده در آن بررسی شده است. در خلال 4 سال گذشته روند بارندگیها در منطقه غرب و جنوبغرب کشور به سبب تغییرات اقلیمی سیاره زمین با بارندگیهای بالاتر از میانگینهای بلندمدت و بهصورت سیل آسا رخ داده و هنوز هم ادامه دارد. بهنظر میرسد عقبنشینی تودههای یخی در قطب شمال موجب انحراف چند درجهای تودههای بارانزای اقیانوس اطلس جنوبی شده و این تودهها با عبور از قاره آفریقا و منطقه عربستان خود را به فراز ایران میرسانند. پیشتر اغلب این تودههای بارانزا به طرف پاکستان و هند رفته و سبب بارانهای شدید در آنجا میشدند. برخورد این تودههای اطلسی با تودههای مدیترانهای چرخندههای بزرگی را بر فراز زاگرس ایجاد نموده و بارانهای سیلآسا را در غرب و جنوبغرب سبب شده است. در این مطالعه اثرات چنین بارشهایی بر شرایط رودخانههای کارون و کرخه طی چند سال اخیر بررسی شده است. در این بررسیها مشخص گردید که رفتار رودخانههای مذکور به نحوی تغییر کرده که میبایست رویکردهای مواجه با آنها بهویژه در محدوده شهرها تغییر یابد. اصلیترین تغییر در راهبرد کمـک به تحـمل بار رسـوبی و حـجم آب رودخـانه در طی سیلابهاست.https://psj.basu.ac.ir/article_3439_9230a4dd28956293de4db33810550f36.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222The role and effect of stylolites and stylomottle on the permeability and microporosity of carbonate rocksنقش و تأثیر استیلولیت ها و استیلوموتل ها در نفوذپذیری و ریزتخلخل های سنگ های کربناته97108349610.22084/psj.2019.3496FAبیژنیوسفی یگانهاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه لرستان، خرمآبادسید محمدرضاامامی میبدیاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه لرستان، خرمآبادصفورایاسبلاغی شراهیدانشجوی دکترا، دانشکده علومپایه، دانشگاه لرستان، خرمآبادمصطفیصداقت نیادانشجوی دکترا، دانشکده علومپایه، دانشگاه بوعلیسینا، همدانJournal Article20200315The main aim of this study is the role of stylolites and stylomottlein the textural changes of carbonate rocks and also their role on permeability and microporosity in these rocks. For this aim, studing of 1500 thin sections of the rocks with different lithology and various textural characteristics showed that the textural changings in these rocks have been caused by stylolites. Dissolution and displacement of grains as telescopic rotation, displacement of the former stylolites and all kinds of veins, effect of stylolites on the grains rims, accumulation of insoluble matters, the changing in color and form of stylolites are all examples in this instance. The expansion of porosity along the stylolites is often due to the stress interruption and expansion of the sheet cracks around the stylolites during a tensile phase. The passage of fluids through these spaces can cause dissolution and further expansion of porosity. More detailed studies of 50 thin sections under a scanning microscope showed that on very small scales stylolites had porosity and permeability that often spread perpendicular to the surface. Stylolites are very important ducts and pathways for the passage of fluids (oil and gas). These ducts can pass diagenetic fluids (especially dolomitic fluids) through deep burial diagenesis, altering the nature of the rock and making it dolomite, this phenomenon reduces porosity. A network of stylomottlecan also change the permeability of the rock, so that in the mud supported facies where the permeability of the rock is low, these stylomottlecan be ducts for the passage of fluids.این پژوهش به منظور بررسی نقش استیلولیتها و استیلوموتلها در تغییرات بافتی سنگهای کربناته و نقش آنها در نفوذپذیری و ریزتخلخلهای شکل گرفته در آنها صورت گرفته است. مطالعه بر روی بیش از 1500 مقطع نازک از سنگهای کربناته با سنگشناسی و بافتهای متفاوت نشان داد که استیلولیتها منجر به تغییرات بافتی متعددی در سنگهای کربناته میشوند. از جمله این تغییرات بافتی میتوان به انحلال دانهها، چرخش تلسکوپی دانهها، جابجایی دانهها، جابجایی استیلولیتها نسبت به هم، جابجایی انواع رگهها و رگچهها، تأثیر استیلولیت برروی حاشیه دانه و تجمع مواد نامحلول در آن، تغییر رنگ و فرم استیلولیتها اشاره نمود. گسترش تخلخل در طول استیلولیتها اغلب به علت انقطاع در استرس و گسترش ترکهای ورقهای در اطراف استیلولیتها، طی یک فاز کششی است. عبور سیالات از این فضاها میتواند موجب انحلال و گسترش بیشتر تخلخل گردد. مطالعات دقیقتر بر روی 50 نمونه از مقاطع نازک تحت میکروسکوپ نوع روبشی نشان داد که در مقیاسهای بسیار ریز استیلولیتها دارای تخلخل و نفوذپذیری میباشند که اغلب عمود بر سطح آنها گسترش مییابند. استیلوموتلها مجراها و مسیرهای بسیار مهمی برای عبور سیالات (آب و نفت) میباشند. این مجراها میتوانند در طی دیاژنز تدفینی عمیق سیالات دیاژنزی (خصوصا سیالات دلومیتساز) را از میان خود عبور دهند و ماهیت سنگ را تغییر داده و آن را دولومیتی کنند این پدیده باعث کاهش تخلخل میشود. شبکه استیلوموتلها میتوانند میزان تراوایی سنگها را نیز تغییر دهند به گونهای که در رخسارههای گلپشتیبان که تراوایی سنگ پایین میباشد این استیلوموتلها میتوانند مجراهایی برای عبور سیالات باشند.https://psj.basu.ac.ir/article_3496_1aa1093901258edd623bc8a83fbea5f0.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Geochemical study of the Mulid River sediments, southeast of Qayen to determine weathering rate, sediment contamination rate and environmental risk assessment of metallic elementsمطالعه ژئوشیمی رسوبات رودخانه مولید، جنوب شرق قائن به منظور تعیین نرخ هوازدگی، میزان آلودگی رسوبات و ارزیابی خطر زیست محیطی عناصر فلزی109121349910.22084/psj.2019.3499FAمریممرتضوی مهریزیاستادیار گروه زمینشناسی، دانشگاه بیرجند، بیرجندمرضیهفیاضی بروجنیکارشناسارشد زمینشناسی، دانشگاه بیرجند، بیرجندمحمدخانه باداستادیار گروه زمینشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهدJournal Article20200317The Mulid River catchment is located in the southeastern of Qayen city, South Khorasan Province. In this study, geochemical characteristics of Mulid river sediments are provided in order to investigate climatic conditions and sediments contamination rate. The use of discriminant, bivariate and ternary diagrams suggests the mafic igneous provenance and the oceanic island arc tectonic setting for these sediments. The mentioned data suggest a mafic igneous provenance for these sediments. The calculation of some indices such as CIA, PIA and ICV show that these sediments are related to the first depositional cycle and suffered low weathering. Investigation of the contamination rate of the studied river sediments by heavy metals indices shows that the source of sediment pollution is natural factors and the environmental risk of these pollutants is very low. حوضه آبریز رودخانه مولید در جنوبشرقی شهرستان قاین، استان خراسان جنوبی واقع شده است. در این مطالعه، اختصاصات ژئوشیمیایی رسوبات رودخانه مولید به منظور بررسی شرایط هوازدگی و نرخ آلودگی رسوبات ارائه شده است. 30 موقعیت در طول رودخانه مولید از بالادست تا پاییندست به منظور ارزیابی مشخصههای ژئوشیمیایی برداشت شده است. استفاده از نمودارهای تفکیکی، دوتایی و مثلثی، برخاستگاه آذرین مافیک و جایگاه زمینساختی را احتمالا جزایر کمانی اقیانوسی برای این رسوبات تداعی مینماید. دادههای یاد شده پیشنهادکننده سنگ مادر آذرین مافیک برای رسوبات است. محاسبه برخی شاخصها نظیر CIA، PIA و ICV نشان میدهد که رسوبات مربوط به سیکل اول رسوبگذاری بوده و هوازدگی کمی را متحمل شدهاند. بررسی میزان آلودگی رسوبات رودخانه مورد مطالعه توسط اندیسهای فلزات سنگین نشان میدهد که منبع آلودگی رسوبات عوامل طبیعی بوده و خطر زیستمحیطی این آلودگیها بسیار کم است.https://psj.basu.ac.ir/article_3499_6ac43fe2efc07b69282c2577e5a5455d.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Classification of phosphatic sedimentary rocks of the Jeirud Formation in the Garmabdar section, Central Alborzطبقه بندی سنگهای رسوبی فسفاتی سازند جیرود در برش گرمابدر، البرز مرکزی122128350010.22084/psj.2019.3500FAناهیدکریمیدانشجوی کارشناسیارشد، گروه زمینشناسی، دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، زنجاننجمهاعتمادسعیداستادیارگروه زمینشناسی، دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، زنجانئارامبایت گلاستادیارگروه زمینشناسی، دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، زنجان0000-0002-5733-7910افشینزهدیاستادیار گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجانJournal Article20200314The Upper Devonian Jeirud Formation (Farasenin-Faminin) in the Garmabdar section of north Tehran )~270 m thick(, contains seven distinct phosphorite horizons. These sedimentary phosphorites are found within siliciclastic and carbonate host rocks. Marine Phosphorites in the Jeirud Formation are pristine and condensed, including structureless peloids, phosphatized carbonate skeletal grains, coated grains, phosphatic intraclasts, and primary phosphatic bioclasts. These phoshphorites are mostly granular and in some cases contain evidence of winnowing and reworking by mechanical or biological processes. In general, the association of these phosphorites containing glauconite and pyrite with black shale facies indicates low oxygen depositional conditions, seawater upwelling model, warm paleoclimate and passive tectonic conditions during deposition of these sediments. The black shales observed along with these phosphates may indicate their coincidence with the Kellwasser and Hangenberg global events.سازند جیرود به سن دونین فوقانی (فرازنین- فامنین) در برش گرمابدر واقع در شمال تهران، به ضخامت حدود ۲۷۰ متر، حاوی هفت افق فسفریتی مشخص است. این فسفریتهای رسوبی درون سنگهای میزبان سیلیسی آواری و کربناته مشاهده میشوند. فسفریتهای دریایی در سازند جیرود از نوع پریستین و متراکم و به ترتیب فراوانی شامل پلوئیدهای بدون ساختار، بایوکلاستهای فسفاتی شده، دانههای پوششدار، اینتراکلاستها، لیتوکلاستهای فسفاتی غنی از کوارتز و قطعات اسکلتی اولیه هستند. این فسفریتها اغلب فابریک دانهای دارند و در برخی موارد شواهدی از حمل مجدد توسط فرایندهای فیزیکی یا زیستی را نشان میدهند. به طور کلی، همراهی این فسفریتهای حاوی گلاکونیت و پیریت با رخسارههای شیلی سیاهرنگ نشاندهندهی شرایط نهشتی کم اکسیژن، مدل بالاآمدگی آب دریا، آب و هوای دیرینهی گرم و شرایط غیرفعال زمینساختی طی نهشت این رسوبات است. شیلهای سیاهرنگ مشاهده شده در همراهی با این فسفریتها میتواند حاکی از هم زمانی نهشت آنها با حادثههای جهانی کلواسر و هنگنبرگ باشد.https://psj.basu.ac.ir/article_3500_e5a2d794946b8f645697443dab202d64.pdfدانشگاه بوعلی سینا همداندوفصلنامه رسوب شناسی کاربردی2322-147X71420191222Dust and its centers: basics and methods of identifying and stabilizing, with a special attitude to the Khuzestan Plainریزگرد و کانون های آن: مبانی و روش های شناسایی و تثبیت این کانون ها با نگرش ویژه به دشت خوزستان129142350110.22084/psj.2019.3501FAسیده اکرمجویباریدانشجوی دکترا رسوبشناسی و سنگشناسی رسوبی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباسپیمانرضائیدانشیار گروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه هرمزگان، بندرعباسفریدونسلیمانیاستادیار بخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان خوزستانحمیدداوودیمدیریت اداره خدمات فنی و محیطهای تحقیقاتی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداریJournal Article20200308The phenomenon of fine dust is one of the most important environmental challenges nowadays. Recognition of this phenomenon and strategies in dealing with it is one of the new topics in environmental sedimentology. Detection of dust centers is possible by using various methods such as telemetry and satellite techniques, sedimentology and geochemistry studies, sediment tracking with the help of statistical models and data mining or a combination of these methods. The most important causes of dust are drought, erosion, lack of vegetation and improper management of water resources. To deal with the effects of dust, mulching, construction of windbreaks, construction of sediment traps and proper management of water resources are the most important factors and strategies to reduce dust storms and stabilize dust hotspots. The dust phenomenon has had a direct impact on human health and the agricultural and construction sectors, and imposed a direct and indirect impact on the economy and reduced quality of life. Existence of seven internal dust centers along with about 5 external dust centers in Khuzestan province has caused this province to be constantly exposed to dust storms. The sedimentological composition of these fine dusts generally falls into three groups: silicate, carbonate and evaporation, and the main sedimentary type of deposits in the interior of Khuzestan plain is sandy mud with a little gravel. Sedimentological parameters of deposits of dust centers of Khuzestan Plain improve in a vertical trend from north to south. The main sources of deposits of internal foci are salt domes, marl formations, sandstone and conglomerate. Environmental monitoring on dust centers and fine dust samples in Khuzestan Plain indicates the existence of environmental pollution affected by the imposed war, oil and petrochemical activities along with industrial and agricultural activities.پدیدهی ریزگرد از مهمترین چالشهای زیستمحیطی جوامع امروزی میباشد. شناخت این پدیده و راهکارهای مقابله با آن از مباحث نوین در رسوبشناسی محیطی است. شناسایی کانونهای ریزگرد با استفاده از روشهای متعددی همچون تکنیک دورسنجی و ماهوارهای، مطالعات رسوبشناسی و ژئوشیمی، ردیابی رسوب با کمک مدلهای آماری و دادهکاوی و یا تلفیـقی از این روشها امـکانپذیر اسـت. مهمترین عوامل ایجاد ریزگرد عبارتند از خشکسالی، فرسایش، عدم وجود پوشش گیاهی و همچنین مدیریت ناصحیح منابع آبی میباشد. برای مقابله با آثار ریزگرد مالچ پاشی، احداث بادشکن، احداث تلههای رسوبی و مدیریت صحیح منابع آب از مهمترین فاکتورها و راهکارهای کاهش توفانهای ریزگرد و تثبیت کانونهای گردوغبار میباشد<strong>.</strong> پدیده ریزگرد تاثیر مستقیم بر سلامت انسان و بخش کشاورزی و ساخت و ساز و تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر اقتصاد و کاهش کیفیت زندگی داشته است. وجود 7 کانون داخلی ریزگرد در کنار حدود 5 کانون خارجی ریزگرد در استان خوزستان، سبب شده که این استان همواره در معرض توفانهای گرد و غبار قرار گیرد. ترکیب رسوبشناسی این ریزگردها عموماً در سه گروه سیلیکات، کربنات و تبخیری جای میگیرد و تیپ رسوبی عـمده نهشـتههای کانونهای داخلی دشت خوزستان گلماسهای با کمی گراول است. پارامترهای رسوبشناسی نهشتههای کانونهای گرد و غبار دشت خوزستان در یک روند قائم از شمال به جنوب بهبود پیدا میکنند. خاستگاه عمدهی نهشتههای کانونهای داخلی گنبدهای نمکی، سازندهای مارنی، ماسهسنگی و کنگلومرایی میباشد. پایشهای زیستمحیطی بر روی کانونهای ریزگرد و نمونههای ریزگرد دشت خوزستان حاکی از وجود آلودگیهای زیستمحیطی متأثر از جنگ تحمیلی، فعالیتهای نفتی و پتروشیمی در کنار فعالیتهای صنعتی و کشاورزی میباشد.https://psj.basu.ac.ir/article_3501_ae9372f62eee459286aaabc34edea60c.pdf